اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تی

نویسه گردانی: TY
تی . (ص ) مخفف تهی است که خالی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی )(از غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) :
آن یکی مردیست قوتش جمله درد
وین دگر مردی میان تی همچو گرد.

مولوی (نیکلسن دفتر 5 ص 243).


لاف و دعوی باشد این پیش غراب
دیگ تی و پر یکی نزد ذباب .

مولوی .


تر و خشک و پر و تی باشد دهل
بانگ او آگه کند ما را ز کل .

مولوی .


هر دمی پر می شوی تی می شوی
پس بدان کاندر کف صنع ویی .

مولوی .


رجوع به تهی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اری تی . [ اُ ] (اِخ ) ۞ زن بُرِه خدای باد شمال در اساطیر یونان . (ایران باستان ص 773).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تی مودس . [ م ُ دِ ] (اِخ ) ۞ پسر من تور است که چون سرداری جوان و شجاع و مورد اعتماد بود، داریوش سوم او را در جنگ با اسکندر به فرماندهی س...
تی کرت . [ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرچمبو است که در بخش داران شهرستان فریدن واقع است و 298 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
کارن تی . [ رَ ] (اِخ ) ۞ کشور جمهوری اطریش .کرسی آن کلاگن فورت ۞ است .
یانگ تی . (اِخ ) ۞ امپراطور چین که اوایل قرن هفتم میلادی سلطنت میکرد و در سال 615 م . که مشغول بازدید ولایات جنوبی قلمرو خود بود خاقان ...
می تی لن . [ ل ِ ] (اِخ ) ۞ جزیره ای است در مغرب شبه جزیره ٔآسیای صغیر که شهری بدین نام پایتخت آن بوده است . جزیره ٔ می تی لن نخست در ...
تی گیله . [ ل َ ] (اِ) نامی است که در گرگانرود به درخت داغداغان دهند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به داغداغان و جنگل شناسی ساعی ص 2...
تی سونک . [ ] (اِخ ) نهمین از خانان مغولستان از نسل چنگیز از 843-856 هَ . ق . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
پی تی پز. [ پ َ ] (نف مرکب ) دیزی پز. تیَره پز (در تداول مردم قزوین ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.