تی تی . (اِ) آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
: فخر رازی آرد را لیتی کند
از برای طفلکان تی تی کند.
مولوی (از فرهنگ رشیدی ).
۞ || زبان کودکانه . سخن گویی همچون کودکان . (فرهنگ فارسی معین ). الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی
: ور نباشد گوش تی تی می کند
خویشتن را گنگ گیتی می کند.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 34).
بهر طفلی نو، پدر تی تی کند
گرچه عقلش هندسه گیتی کند.
مولوی (مثنوی ایضاً ص 129).
|| کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند. (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه . (غیاث اللغات ). || در زبانی «؟» از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || زنان پادشاهان گیلان را گویند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). لقب زنان پادشاهان گیلان . (فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء).