تیر امان . [ رِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) سلاطین چون کسی را امان دهند و خواهند که مزاحمتی از لشکریان به او نرسد تیری که نام پادشاه بر آن نقش کرده باشد از جعبه ٔ خاص به او دهند و این نشان امان باشد. (آنندراج ) (از غیاث اللغات )
: تا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم یا بدهی تیر امانم .
سعدی .
چومژگانش به قتل عام شاد است
وزان تیر امان کس را نداده ست .
مسیحی (ازآنندراج ).