تیرباران رفتن
نویسه گردانی:
TYRBARʼN RFTN
تیرباران رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) تیراندازی شدید درگرفتن میان دولشکر : تیرباران رفت چنانکه آفتاب را بپوشید و نیک نیرو کردند تا آن پل بستدند. تاریخ بیهقی چ ادیب ص 467). رجوع به تیر و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.