اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیرباران گرفتن

نویسه گردانی: TYRBARʼN GRFTN
تیرباران گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) تیرباران کردن . گرفتن بارانی از تیر بر روی کس یا کسانی :
کمانش کمین سواران گرفت
بر آن نامور تیرباران گرفت .

فردوسی .


به سهراب بر تیرباران گرفت
چپ و راست جنگ سواران گرفت .

فردوسی .


ابر زنگله تیرباران گرفت
به هر سو کمین سواران گرفت .

فردوسی .


رجوع به تیرباران کردن و تیرباران و دیگر ترکیبهای تیر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.