ثابت
نویسه گردانی:
ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الحسین بن شراعة التمیمی مکنی به ابی طالب . یاقوت در معجم الادباء از شیرویه روایت کند که او از ابن سلمة و ابن عیسی و ابوالفضل محمدبن عبداﷲ الرشیدی و منصور بن رامش و ریحانی و جز آنان روایت کرده است و من از او روایت شنیدم و او مردی راستگو بود و در عشر آخر صفر سال 469 هَ . ق . وفات کرد.
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن علی کوفی . او راست : کتاب خلق الانسان وخلق الفرس . و رجوع به ثابت بن عبدالعزیزاللغوی شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حبیب مولی علی بن رابطه از شاگردان و روات ابوعبید قاسم بن سلام . او همه ٔ کتب ابوعبید را روایت کرده است ...
ثابت . [ ب ِ] (اِخ ) ابن العوام . صحابی و از شهدای یمامه است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن فقیر. از شرفاء و امراء مدینه که به جمامره معروفند ۞ .
ثابت . [ب ِ ] (اِخ ) ابن قرةالحرّانی . مکنی به ابی الحسن . یکی از مردم حران . او در ایام معتضدباﷲ عباسی ببغداد رفت و بمطالعه ٔ علوم حساب و هن...
ثابت . [ ب ِ ](اِخ ) ابن قَعطل ملقب به جواس . شاعری است از عرب .
ثابت . [ ب ِ ](اِخ ) ابن قمع. او یکی از مترجمین و نقله ٔ کتب از زبانهای دیگر بعربی ۞ است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس . ابوالغصن . تابعی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس بن شماس الانصاری . صحابی است و درک غزوه ٔ بنی قریظه و المریسیع کرده است . و یکی از فصحاء و شعراء عرب است و در...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ )ابن قیس النخعی . از اکابر کوفه در خلافت عثمان و حکومت سعدبن العاص در کوفه ۞ .