ثابت
نویسه گردانی:
ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن خالدبن النعمان یا ثابت بن خالدبن عمروبن النعمان بن خنسأبن [ کذا ] عسیرةبن عبدبن عوف بن غنم بن مالک بن النجار الانصاری . در کتاب الاصابة آمده است که ابن اسحاق و موسی بن عقبة و ابن الکلبی اورا از جمله ٔ شهدای بدر و قداح از شهدای بئر معونة دانسته اند و ابن لهیعة از ابوالاسود و او از عروة روایت کرده است که ثابت از شهدای یمامة است . واقدی نیز روایت اخیر را نقل کرده ولی جد او را بجای نعمان ، عمرو گفته است و او را دو دختر بود بنام دنیة و رقیة.
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن علی کوفی . او راست : کتاب خلق الانسان وخلق الفرس . و رجوع به ثابت بن عبدالعزیزاللغوی شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حبیب مولی علی بن رابطه از شاگردان و روات ابوعبید قاسم بن سلام . او همه ٔ کتب ابوعبید را روایت کرده است ...
ثابت . [ ب ِ] (اِخ ) ابن العوام . صحابی و از شهدای یمامه است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن فقیر. از شرفاء و امراء مدینه که به جمامره معروفند ۞ .
ثابت . [ب ِ ] (اِخ ) ابن قرةالحرّانی . مکنی به ابی الحسن . یکی از مردم حران . او در ایام معتضدباﷲ عباسی ببغداد رفت و بمطالعه ٔ علوم حساب و هن...
ثابت . [ ب ِ ](اِخ ) ابن قَعطل ملقب به جواس . شاعری است از عرب .
ثابت . [ ب ِ ](اِخ ) ابن قمع. او یکی از مترجمین و نقله ٔ کتب از زبانهای دیگر بعربی ۞ است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس . ابوالغصن . تابعی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس بن شماس الانصاری . صحابی است و درک غزوه ٔ بنی قریظه و المریسیع کرده است . و یکی از فصحاء و شعراء عرب است و در...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ )ابن قیس النخعی . از اکابر کوفه در خلافت عثمان و حکومت سعدبن العاص در کوفه ۞ .