اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثابت

نویسه گردانی: ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زید. یکی از شش تن باشد که بعهد رسول صلوات اﷲ علیه قرآن را گرد کرده اند.صاحب کتاب الاصابة گوید: ثابت بن زیدالحارثی مکنی بابی زیر جامع قرآن است و محمدبن سعداز ابی زید نحوی روایت کند که او مدّعی بود که ثابت بن زید جد اوست و بعضی گویند اسم او قیس بوده است و این قول اکثریست و اوپسری داشته است نام او ثابت که تابعی است . و رجوع به ابوزید ثابت بن زید و به قیس در این لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن یزید الانصاری . صحابی است . ابن حجر گوید که این ثابت بن یزید همان ابن ودیعة است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن یزید الأودی مکنی به ابوالسری . تابعی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابوحمزه ٔثمالی . تابعی است . و رجوع به ابوحمزه ٔ ثمالی شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) اسلم تیانی قرشی . تابعی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِ خ ) بنانی منسوب به قبیله ٔ بنانه . او در بنانه محله ای ببصره سکنی داشت .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) الخیار. از قدماء مشایخ است و با جنید و رویم صحبت داشته وطریقت از ایشان گرفته و پیوسته حکایت ایشان گفتی .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) سرقسطی . او راست : کتاب الدلائل .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) الضریر. از مشایخ شیعه و راوی فقه از ائمه است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) علاءالدین . از مشاهیر شعرای عثمانی مولد او شهر بوسنه . وی به اسلامبول شد و بکسب معلومات وقت پرداخت و در سال 112 هَ . ق...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ )قطنة ابوالعلأبن کعب عَتکی است . لاّنه اصیب عینه یوم سمرقند فکان یخشوها بِقُطنة و الاسماء المعارف الی ألقابها. و یکون ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۹ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.