ثابت
نویسه گردانی:
ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزاللغوی .یاقوت گوید او صاحب کتاب خلق الانسان است و یکی از علمای لغت است و از ابی عبید قاسم بن سلام و ابی الحسن علی بن المغیرةبن الاثرم و اللحیانی و ابی نصر احمدبن حاتم و سلمةبن عاصم التمیمی و ابی عبداﷲ محمدبن زیاد و دیگران روایت کند و از او ابوالفوارس داودبن محمدبن صالح المروزی النحوی معروف به صاحب ابن سکیت و پسر وی عبدالعزیزبن ثابت روایت کنند و نام ابی ثابت پدر او عبدالعزیز است و او از اهل عراق مردی جلیل القدر وموثوق به و در لغت مقبول القول بود و به وراق ابی عبید شهرت داشت - انتهی . و صاحب روضات الجنات گوید: و ظاهر این است که این مرد بعینه همان ثابت بن ابی ثابت علی بن عبداﷲ الکوفی الصفدی است یعنی همان کس که باز یاقوت نقل کرده است و گوید که وی از کبار کوفیین است مثل اصحاب ابی عبیدالسلم نحوی لغوی . و فصحاء عرب را دیده است و کتبی چون مختصر فی العربیة و کتاب خلق الانسان و کتاب الفرق و کتاب خلق الفرس و کتاب الدعاء و کتاب الوحوش و کتاب العروض دارد چنانکه صاحب طبقات النحاة نیز همین معنی را تقویت کند و به قولی اسم پدر او سعید و بعضی محمد گفته اند و بنابراین او غیر از ابی الفتح ثابت بن محمدالجرجانی الاندلسی النحوی است که اونیز در عربیت امام و قیم بعلم منطق بود و جمل زجاجی را شرح کرده است و از ابن جنی و از ابن عیسی الربعی روایت دارد و بادیس عمید صنهاجه او را بتهمت قیام برامیر با پسر عم او در محرم سال 431 هَ . ق . بکشت .
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الجذع . ابن حجر در کتاب الاصابة گوید: اسم او ثعلبةبن زیدبن الحارث بن حرام بن غنم بن کعب بن سلمة الانصاری السلمی اس...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الحارث الانصاری . صاحب الاصابة گوید او را ابن حارثه نیز نامند و درست نیست .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الحسین بن شراعة التمیمی مکنی به ابی طالب . یاقوت در معجم الادباء از شیرویه روایت کند که او از ابن سلمة و ابن عیسی...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن خالدبن النعمان یا ثابت بن خالدبن عمروبن النعمان بن خنسأبن [ کذا ] عسیرةبن عبدبن عوف بن غنم بن مالک بن النجار ا...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الدحداح . صحابی است و او را ثابت بن الدحداحة نیز گفته اند. مکنی به ابی الدحداح و ابی الدحداحة. ابن حجر در اصابه از ...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن دینار. رجوع به ابی حمزه ٔ ثمالی شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن دینار. ابوصفیة. تابعی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن رفیع یا رویفع انصاری . صحابی انصاری است . وی ساکن بصره بود و سپس به مصر شد و حسن بصری از او روایت دارد.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الزبیربن هشام بن عروة. مرزبانی در الموشح او را از جمله ٔ روات اخبار ابوالعتاهیه شاعر ذکر کرده است ۞ .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زید. یکی از شش تن باشد که بعهد رسول صلوات اﷲ علیه قرآن را گرد کرده اند.صاحب کتاب الاصابة گوید: ثابت بن زیدالحارثی ...