ثابت
نویسه گردانی:
ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن محمد جرجانی مکنی به ابوالفتوح اندلسی متوفی در 431 هَ . ق . او راست شرح جمل زجاجی . یاقوت گوید: حمیدی درکتاب الاندلسیین نام او برده و گفته است که وی باندلس آمد و در اقطار و ثغور آن بسیاحت پرداخت و نزد ملوک اندلس رفت . او در عربیت امام و بعلم عرب آگاه بود.ابن بشکوال گوید او در محرم سال 431 هَ . ق . به امربادیس بن حبوس امیر صنهاجة بتهمت قیام بر ضد او با پسرعمش بیدربن حباسة بقتل رسید. تولد وی در سال 350 بود و در ادب مقامی بلند و بعلم منطق نیز نظر داشت و به بغداد رفت و در آنجا به تعلیم و تدریس پرداخت . کتاب شرح الجمل زجاج را در اندلس املاء کرد و در بغداد از ابن جنی و علی بن عیسی الربعی و عبدالسلام بن الحسین البصری روایت کرد و از علم ادب بسیار روایت داشت .
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) قمی . شاعری است ایرانی . (قاموس الاعلام ).
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) اللغوی . رجوع به ثابت بن ابی ثابت عبدالعزیز اللغوی شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) محمدافضل (میر...). از شعرای هندوستان مولد او شهر دهلی و اجداد او از مردم بدخشان بوده اند و در سال 1151 هَ . ق . وفات کرده...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) الناقل . یکی از مترجمین و نقله ٔ علوم بعربی . او در نقل متوسط و مقل ّ است . از ترجمه های او ترجمه ٔ کتاب الکیموسین تصنیف ...
ثابت قدم /sābetqadam/ معنی ویژگی کسی که در تصمیم خود پابرجا و استوار است؛ ثابتعزم. فرهنگ فارسی عمید متین، استوار، با اراده، پایدار، پابرجا، محکم.
ثابت قیس . [ ب ِ ق َ ] (اِخ ) النخعی . یکی از اشراف کوفه . او در خلافت عثمان با بزرگان و فصحای کوفه مجامعی بر مخالفت عثمان داشت ازینرو خلیف...
حسان ثابت . [ ح َس ْ سا ن ِ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به حسان بن ثابت شود.
ثابت بن قرّه (۲۲۱–۲۸۸ق) (۸۲۶–۹۰۱ م) از مندائیان متولد سوریه که در بغداد میزیست. وی ریاضیدان و مترجم نهضت ترجمه و عضو دارالحکمه بودهاست. اهمیت ثابت ...
ابوالحسن ثابت بن قرّه حرانی (۲۱۱ یا ۲۲۱-۲۸۸ق)، فیلسوف، ریاضیدان، منجم، طبیب و از مترجمان بزرگ دوره عباسیان در قرن سوم هجری قمری بود. زادگاه او در حران...