اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثبت

نویسه گردانی: ṮBT
ثبت . [ ث َب ْ ب ِ ] (ع ص ) در اصطلاح درایه رجوع به متقن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سبط. [ س ِ ] (اِخ ) ابن الجوزی یوسف بن قیزاوغلی بن عبداﷲ ترکی حنبلی حنفی بغدادی ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوالمظفر. عالمی مورخ و فقی...
سبط. [ س ِ ] (اِخ ) ابن حجر (828 - 899 هَ . ق .)، ابن حجر یوسف بن شاهین کرکی ملقب به ابومحاسن جمال الدین سبط احمدبن حجر العسقلانی . مورخ ، ف...
صبط. [ ص َ ] (ع اِ) درازترین آلات کشاورزی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سبط اول . [ س ِ طِ اَوْوَ ] (اِخ ) حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام است .
سال سبت . [ ل ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سفر لاویان 25:3: همان سال آزادی میباشد سفر تثنیه 31:10: که سال هفتم است و میبایست از فلاحت ز...
سبت رشین . [ س َ ت َ رَ ] (اِخ ) نام بنات النعش است در منترات . (تحقیق ماللهند ص 197).
سبط ثانی . [س ِ طِ ] (اِخ ) حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام .
حسن سبط. [ ح َ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) لقب حسن بن علی بن ابیطالب است . و پسر او حسن مثنی و نواده اش حسن مثلث لقب داشته اند.
حسین سبط. [ ح ُ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) لقب حسین بن علی بن ابیطالب است . رجوع به آن کلمه شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.