ثعج
نویسه گردانی:
ṮʽJ
ثعج . [ ث َ ع َ ] (ع اِ) گروه مسافران .
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ساج .[ جِن ْ ] (ع ص ) ساکن و آرمیده . رجوع به ساجی شود.
اصطلاح آبیاری. به این معنی که آب به همه جای زمین کشاورزی رسیده و همه مزروعات سیراب شده اند. با اصطلاح پاوز شدن نیز همانندی هایی دارد. این واژه در گویش...
بنی ساج . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که از سال 268 تا حدود 318 هَ . ق . در آذربایجان حکمرانی کردند. ابوالساج دیوداد که حکمران کوفه و اهواز بود تا ...