گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثعلبة نویسه گردانی: ṮʽLB ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی مالک القرضی ۞ مکنی به ابویحیی صحابی است و او پیشوای قبیله ٔ بنی قریظه بود و از او بعض احادیث منقول است . (قاموس الاعلام ). و رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 هَ . ق . ج 1 ص 209 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۳ ثانیه واژه معنی ثعلبة ثعلبة. [ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن جدعاء. قبیله ای است از عرب . ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ](اِخ ) ابن جذع . صحابی انصاری است . او درک غزوه ٔ بدرکرد و در وقعه ٔ طائف بشهادت رسید. (قاموس الاعلام ). ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن جفنة. عمربن عامربن حارث بن امروءالقیس . یکی از ملوک عرب بنی جفنه معروف بغسانیان . (حبیب السیر ج 1 ص 91). ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن حاطب . (در کتاب الاصابه ، ابن ابی حاطب ). صحابی انصاری است . وی درک غزوه ٔ بدر کرد و تا گاه خلافت عثمان ب... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن حکم . صحابی است و درک غزوه ٔ خیبر کرده است و سپس در بصره و بعد از آن در کوفه اقامت گزیده و از او بعض رو... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن خدام انصاری او از شش یا هفت تن صحابه ای است که از غزوه ٔ تبوک تخلف کردند. رجوع به کتاب الاصابه چ مصر... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن الخشام . دلیری است از عرب . (منتهی الارب ). ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن الربیع، و بقولی ثعلبةبن سهل ، المعالج . او از شهر قم ، و بروایتی از اصفهان ، از ثقات محدثین است و از جعفربن مغ... ثعلبة ثعلبة. [ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن رومان ، قبیله ای است از عرب . ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن رُهم العدوانی از تیره ٔ عدنان ، جدی است جاهلی . عبداﷲبن جبیر و خوات بن جبیر و حارث بن نعمان و صباح بن ثابت... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود