گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثعلبة نویسه گردانی: ṮʽLB ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن سعد یا ثعلبةبن ساعده ۞ . صحابی است . او درک غزای بدر کرد و در غزوه ٔ احد بشهادت رسید. (قاموس الاعلام ) و رجوع به کتاب الاصابه چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 207 شود ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (ع اِ) روباه ماده .ثعال . ثعالة. || استخوان دمغزه و سرین . ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) نام خلقی و قبایلی چند. || نام بیست و دو تن صحابی و چند محدث . ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) تابعی است و از عائشه رضی اﷲ عنها روایت کند و کنیت او ابوالکنود است . ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی بلتعه . صحابی است . و در صغر سن درک صحبت رسول کرده است واز اکثر صحابه ٔ کرام روایت دارد. (قاموس الاعل... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی رقیةاللخمی . صحابی است و حاضر فتح مصر بوده است . (قاموس الاعلام ). ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی مالک القرضی ۞ مکنی به ابویحیی صحابی است و او پیشوای قبیله ٔ بنی قریظه بود و از او بعض احادیث منقو... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم کوفی . محدث است . ابن ابی طی وی را در زمره ٔ رجال شیعه آرد و گوید او را تصنیفی است که در آن از ج... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن اودبن اسد. از تیره ٔ خزیمه از قبیله عدنان جدی است جاهلی . و کمیت اسدی شاعر و ضراربن عمروصحابی از فرزندان ... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن بکربن حبیب از تیره ٔ تغلب بن وائل ، جدی است جاهلی که اعشی تغلب شاعر از نسل او میباشد. رجوع به الاعلام ... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن بلال البصری الاعمی محدث است . صاحب لسان المیزان گوید «لا یعرف » و همو گوید که قواریری حدیثی منکر از او روا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود