ثعلبة
نویسه گردانی:
ṮʽLB
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن سهیل . گویند که ثعلبة نام ابوامامه حارثی صحابی است و بقولی مشهورتر نام ابوامامه ایاس بن ثعلبه است نه ثعلبه . رجوع به کتاب الاصابه چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 208 و ج 8 ص 9 شود.
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمرو. یکی ازملوک عرب بنی جفنه معروف به غسانیان است که در بادیةالشام حکومت میکردند. ثعلبه نخستین کس ا...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمرو. بغوی گوید که نام ابوعمرة انصاری است . (کتاب الاصابه ج 1 ص 209).
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمروبن محصن بن عمرو عتیک بن عمروبن مبذول بن مالک بن النجار الانصاری . صحابی است . موسی بن عقبه او را در شم...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمرو الجذامی . صحابی است . ابن اسحاق ، در مغازی ، او را در زمره ٔ کسانی که زیدبن حارثه از بنی جذام اسیر کرد،...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن غنمة ۞ . صحابی انصاری است . او غزوه ٔ بدر و عقبه را درک کرد و بتان بنی سلمه را با معیت معاذبن جبل و عبدا...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن الفرات بن عبدالرحمن بن قیس . جد او درک صحبت پیغمبر کرده است . وی از یعقوب بن عبیدة و محمدبن کعب القرطی ر...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن قیظی بن صخربن سلمه ٔ انصاری . صحابی است . مطین و طیرانی ، و جز آنان ، او را در زمره ٔ اصحاب بدر و صفین گفته ا...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن مازن بن الازد. از اجداد عمرو (یا عمر) بن مزیقیاء جد انصار و سیّد جمله ٔ بنی کهلان از آل قحطان ۞ .
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن مالک . ابوجعفر. تابعی است .
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن مسلم . محدث است .