گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثعلبة نویسه گردانی: ṮʽLB ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن مازن بن الازد. از اجداد عمرو (یا عمر) بن مزیقیاء جد انصار و سیّد جمله ٔ بنی کهلان از آل قحطان ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عکابةبن صعب از بنی بکربن وائل عدنان . جدی است جاهلی که شیبان و ذهل و تیم اﷲ و قیس از فرزندان اویند. (ا... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمرو. یکی ازملوک عرب بنی جفنه معروف به غسانیان است که در بادیةالشام حکومت میکردند. ثعلبه نخستین کس ا... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمرو. بغوی گوید که نام ابوعمرة انصاری است . (کتاب الاصابه ج 1 ص 209). ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمروبن محصن بن عمرو عتیک بن عمروبن مبذول بن مالک بن النجار الانصاری . صحابی است . موسی بن عقبه او را در شم... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عمرو الجذامی . صحابی است . ابن اسحاق ، در مغازی ، او را در زمره ٔ کسانی که زیدبن حارثه از بنی جذام اسیر کرد،... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن غنمة ۞ . صحابی انصاری است . او غزوه ٔ بدر و عقبه را درک کرد و بتان بنی سلمه را با معیت معاذبن جبل و عبدا... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن الفرات بن عبدالرحمن بن قیس . جد او درک صحبت پیغمبر کرده است . وی از یعقوب بن عبیدة و محمدبن کعب القرطی ر... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن قیظی بن صخربن سلمه ٔ انصاری . صحابی است . مطین و طیرانی ، و جز آنان ، او را در زمره ٔ اصحاب بدر و صفین گفته ا... ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن مالک . ابوجعفر. تابعی است . ثعلبة ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن مسلم . محدث است . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود