ثقت
نویسه گردانی:
ṮQT
ثقت . [ ث ِ ق َ ] (ع مص ) استوار داشتن . || اعتماد کردن . || درست شدن .
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ثقت . [ ث ِ ق َ ] (ع اِمص ) اطمینان . || خاطر جمعی : هر سخن که از سر نصیحت ... رود... به راداء آن دلیری نتوان کرد مگر به عقل ... شنونده ث...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سقت . [ س َ ](ع مص ) بی برکت شدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سقت . [ س َ ق ِ ] (ع ص ) بی برکت . (از آنندراج ) (منتهی الارب ).
سقط. [ س َ ق َ ] (ع اِ) غلط و خطا. (برهان ). خطا. (تفلیسی ). سهو و غلط در حساب و نوشتن . (غیاث ) (منتهی الارب ) : هر که بسیار سخن بود بسیار سقط ب...
سقط. [ س َ ق َ ] (ص ) کشته . افتاده : زبان تیغ داند کرد تفسیرسقط بانگ خروس بیگهی را. اثیرالدین اخسیکتی .که برو ازپیه این اشتر بخربیند او اشتر...
سقط.[ س َ ] (ع اِ) برف و شبنم که به برف ماند. || (ص ) ناکس و فرومایه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سقط. [ س َ ] (ع اِ) ۞ بچه ٔ ناتمام از شکم افتاده . (غیاث ). بچه ای که از شکم بیفتد. (السامی ). بچه ٔ ناتمام افتاده . (منتهی الارب ). در اقرب...