ثمن . [ ث َ م َ ] (ع اِ) بها. ارز.نرخ . اخش . قیمت . مقابل ِ مثمن و صرف . ج ، اثمان . اَثمُن . اَثمِنة : در میان اهل دیلم غلائی ظاهر شد بسبب ت...
ثمن . [ ث َ ] (ع مص ) هشتم هفت کس شدن . || هشت گردانیدن . || هشت یک گرفتن . هشت یک مال ستدن . (تاج المصادر بیهقی ). || بها کردن متاع .
ثمن . [ ث ِ ] (ع اِ) شب هشتم از تشنگی هشت روزه ٔ شتر.
ثمن . [ ث ُ / ث ُ م ُ ] (ع اِ) هشت یک . ج ، اَثمان .
ثمن . [ ث ُ ] (ع اِ) هشت یک . || سه تسو. || هشتم حصه . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ): ثمن الدایره ؛ هشت یک دایره . ج ، اثمان .
ارزش، بها، قیمت، شرکت پیشبرد فناوری ثمن
سازمان مردم نهاد
سرواژه (مخفف) عبارت بالا
NGO : سازمان غیر دولتی که توسط مردم و بخش خصوصی اداره می شود