ثیب
نویسه گردانی:
ṮYB
ثیب . [ ث َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) کالم . زن شوی دیده که اکنون بی شوی است به طلاق یا مرگ شوی . بیوه . عوان . مقابل . دوشیزه . ج ، ثیبات . || مردزن گرفته که اکنون بی زن است . مقابل پسر. عزب . || خلاف بکر. و در مرد و زن هر دو مستعمل است .
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این یک برداشت کاملا شخصی است و ممکن است اشتباه باشد : با توجه به مصرع دوم بیت :"بر صخره از سیب زنخ بر میتوان دید / خورشید را بر نیزه کمتر میتوان ...