ثیل
نویسه گردانی:
ṮYL
ثیل . (ع ص ، اِ) ج ِ اَثیل .
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
سیل عرم . [ س َ / س ِ ل ِ ع َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آب بسیار جاری که سد رود را شکسته باشد، چه عرم به معنی رودخانه و سدی که پیش رو...
سیل کبود. [ س ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. دارای 208 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ سیل کبود. محصول آنجا ...
حبس سیل .[ ح َ س ُ س َ ] (اِخ ) نام یکی از دو حرّه ٔ بنی سلیم .
سیل گرگی . [ س ِگ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مال اسدی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. دارای 120 تن سکنه . آب آن از چشمه ها. محصول آنجا غلا...
سیل آورد. [ س َ / س ِ وَ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) آنچه که توجبه می آورد. (ناظم الاطباء). آورده شده بوسیله ٔ سیل . آنچه که سیل با خود همراه ...
نگاه کردن
این فعل بدلی است از سهستن یا سهیستن در زبان پارسی به مانا (معنای ) نگریستن و نگاه کردن
در گویشهای تهرانی کهنه و شیرازی واژگان بسه یا سی ...
خشکه سیل . [ خ ُ ک ِ س ِ ] (اِخ ) به «اق زمان کندی » در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 رجوع شود.
سیل گردان . [ س َ / س ِ گ َ ] (اِمرکب ) راهی که برای سیل سازند تا به آبادی و عمران و جاده زیان نیارد. سد. بند. (یادداشت بخط مؤلف ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.