گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جا افتاده نویسه گردانی: JA ʼFTADH جا افتاده . [ اُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بجای خود قرار گرفته . || کارکشته . سرد و گرم روزگار دیده . رسیده . منعقد. وزین . مجرب . پخته . سنجیده . موزون . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود