گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جا داشتن نویسه گردانی: JA DʼŠTN جا داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) گنجایش داشتن . ظرفیت داشتن . وسعت داشتن . || نگاهبان ساختن . کسی را به نگاهبانی گماشتن : بنوبت تو جا دار از پاسبان کسانی که هم گرد و هم پهلوان .اسدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود