گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جاروب کش نویسه گردانی: JARWB KŠ جاروب کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کناس و فراش . (آنندراج ). آنکه جاروب کند. جاروب کننده . کسی که عمل وی جاروب کشیدن است . جاروکش : پیوسته دلم صاف ز گرد خط یار است جاروب کش خانه ٔ آئینه غبار است .ملاطاهر غنی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود