اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جاشو

نویسه گردانی: JAŠW
جاشو. (اِ) ناویار. ملاح . این کلمه در نسب امیر هرموز در بدایع الازمان فی وقایع کرمان آمده است و چنین مینماید که جاشو چون لقبی به معنی امروزین یعنی ملاح ، از قدیم متداول بوده است : آنگاه که ملک قاوورد قصد تسخیر عمان میکند وبایستی سپاه او از دریا بگذرد به او گویند : خطر امواج دریای محیط در پیش است و از رکوب مراکب ناچار... گفت سم ّ اسب من آنجا رسد؟ گفتند اگر والی و امیر هرموز بدر عیسی جاشو، زیر پایها و کشتیها سازد رسد، و بدین عزم عازم آن حدود شد و امیر هرموز را حاضر کرد و بفرمود تا جواری و منشآت و مراکب و سفائن را ترتیب سازد... (بدایع الازمان فی وقایع کرمان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.