اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جامه کن

نویسه گردانی: JAMH KN
جامه کن . [ م َ / م ِ ک َ ] (اِ مرکب ) آنجای از حمام که در آن لباس میکنند و میپوشند. (ناظم الاطباء). جامه خانه ٔ حمام . (آنندراج ). سربینه . رخت کن در حمام . سربنه ٔ حمام . || (نف مرکب ) جامه بیرون کننده . جامه کننده . مجازاً، غارت گر. دزد :
نه بیگانه گر هست فرزند و زن
چو هم جامه گردد شود جامه کن .

نظامی .


چیست نام این وزیر جامه کن
قوم گفتندش که نامش هم حسن .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.