جامه کن . [ م َ
/ م ِ ک َ ] (اِ مرکب ) آنجای از حمام که در آن لباس میکنند و میپوشند. (ناظم الاطباء). جامه خانه ٔ حمام . (آنندراج ). سربینه . رخت کن در حمام . سربنه ٔ حمام . || (نف مرکب ) جامه بیرون کننده . جامه کننده . مجازاً، غارت گر. دزد
: نه بیگانه گر هست فرزند و زن
چو هم جامه گردد شود جامه کن .
نظامی .
چیست نام این وزیر جامه کن
قوم گفتندش که نامش هم حسن .
مولوی .