گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جان بخشیدن نویسه گردانی: JAN BḴŠYDN جان بخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) جان دادن . زنده کردن . زنده ساختن : نفحه ای آمد شما را دید و رفت هر که را میخواست جان بخشید و رفت . مولوی .آنکه جان بخشید و روزی داد و چندین لطف کردهم ببخشاید چو مشتی استخوان بیند رمیم .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود