اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان بر سر بودن

نویسه گردانی: JAN BR SR BWDN
جان بر سر بودن . [ ب َ س َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مشرف بَر مرگ بودن . (بهار عجم ) :
پاس دولت جمع کی با خواب راحت میشود
شمع دائم از برای تاج زر جان بر سر است .

مخلص کاشی (از بهار عجم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.