اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان برمیان

نویسه گردانی: JAN BRMYAN
جان برمیان . [ جام ْ ب َ ] (ص مرکب ) مستعد و ساخته . (شرفنامه ٔمنیری ). مستعد و آماده . (ناظم الاطباء) :
ای قلمت با دوات طوطی و هندوستان
پیش زبان تو تیغ هندوی جان برمیان .

سپاهانی (از شرفنامه ٔ منیری ).


|| وامانده شده از زندگانی . (ناظم الاطباء). منتظر مرگ . || مرده انگاشتن . (شرفنامه ٔ منیری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جان بر میان بستن . [ ب َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از آماده شدن برای کاری . (بهار عجم ) (آنندراج ). دامن بر کمرزدن برای انجام کار. تا پای ...
جان برمیان نهادن . [ ب َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آماده شدن برای کاری . (بهار عجم ) (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.