اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان بسر بودن

نویسه گردانی: JAN BSR BWDN
جان بسر بودن . [ ب ِ س َ دَ ] (مص مرکب )کنایه از مشرف بر مرگ بودن . (بهار عجم ). سخت مضطرب و نگران بودن ، چنانکه بیمار در حال نزع :
همین نه لاله ز شوق تو داغ برجگر است
که شمع نیز ز سوز غم تو جان بسر است .

محمد سعید اشرف (از بهار عجم ).


رجوع به جان بسر و جان بسر شدن و جان بسر کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.