اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان بوز

نویسه گردانی: JAN BWZ
جان بوز. [ جام ْ ] (اِ مرکب ) در دو مورد فخرالدین گرگانی این کلمه را بکار برده و در هیچیک از فرهنگهای موجود معنایی که مناسب باشددیده نشد و معنی دقیق آن معلوم نگردید :
کنون از من همی جان بوز خواهی
به دی مه در همی نوروز خواهی
چو کام و ناز باشد نه مرایی
چو باد و برف باشد بر من آیی .

(ویس و رامین ).


اگربخشایی از من بستر و گاه
چرا گیری از او مشتی جو و کاه
بمشتی کاه وی را میهمان کن
بجان بوزی دل مرا شادمان کن .

(ویس و رامین ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
فرزین فر
۱۳۹۴/۰۵/۱۹ Iran
0
0

به نظر می رسد این عبارت بیش از دو بار در ویس و رامین آمده است:
گر گشتی لبم بر لبش پیروز
مرا کردی کنار خویش جان بوز

با توجه به معنای بوز به تنهایی، به نظر می رسد جان بوز به معنای بدن تب دار یا بدنی که از شدت تب گرم و پر حرارت است، بکار می رفته.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.