اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان پروری

نویسه گردانی: JAN PRWRY
جان پروری . [ جام ْ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) عمل آنکه یا آنچه جان را می پروراند. روحپروری . روان پروری :
وزین شیوه سخنهایی برانگیخت
که از جان پروری با جان درآمیخت .

نظامی .


شکر ریخت مطرب برامشگری
کمر بست ساقی بجان پروری .

نظامی .


گر او شاه عالم شد از سروری
منم شاه خوبان بجان پروری .

نظامی .


رجوع به جان پروردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.