اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان خواستن

نویسه گردانی: JAN ḴWASTN
جان خواستن . [خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) جان سلب کردن :
غمت هر لحظه جانی خواهد از من
چه انصاف است چندین جان که دارد.

بدرچاچی (از ارمغان آصفی ).


رجوع به جان خواه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.