اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان خواه

نویسه گردانی: JAN ḴWAH
جان خواه . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) خواهنده ٔ جان . آنکه یا آنچه خواستار جان باشد. گیرنده ٔ جان :
تیغ جانخواه تو عزرائیل را گوید بجنگ
کای اخی جائی نشانی ده مرا جان دگر.

سوزنی .


جان خواه تو بس شگرف یار است
جان دادن تو عظیم بار است .

نظامی .


رجوع به جان خواستن شود. || (اِ) اسم محبوب . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.