اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان خون گشتن

نویسه گردانی: JAN ḴWN GŠTN
جان خون گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) خون شدن دل . بی قرار شدن :
گفت پیغمبر چه خواهی ای ستون
گفت جانم از فراقت گشت خون .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.