اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان درانداختن

نویسه گردانی: JAN DRʼNDʼḴTN
جان درانداختن .[ دَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) جان را از دست دادن . در انجام کاری جان را رها کردن . ترک جان گفتن :
کس با رخ تو نباخت عشقی
تا جان چو پیاده درنینداخت .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.