اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان در بینی رسیدن

نویسه گردانی: JAN DR BYNY RSYDN
جان در بینی رسیدن . [ دَ بی رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) بغایت تنگ و ستوه آمدن از زندگانی . (بهار عجم ) (آنندراج ). مشرف بمرگ گشتن . بحال مرگ درافتادن :
تا تو از چشم لطف در بینی
جان مردم رسید در بینی .

میرخسرو دهلوی (از بهار عجم ).


|| عاجز و مغلوب شدن . (مجموعه ٔ مترادفات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.