گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جان رفتن نویسه گردانی: JAN RFTN جان رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) هلاک شدن . مردن : باللّه که دل از تو بازنستانم ور در سر کار خود رود جانم . سعدی .جان رفت و بسی نماند ما راسودای کسی نماند ما را.شاپور طهرانی (از ارمغان آصفی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود