اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان سپاری

نویسه گردانی: JAN SPARY
جان سپاری . [ س ِ ] (حامص مرکب ) عمل جان سپار. جان دهی . جان دادن . فداکاری : با اسوباران اردشیر کوخشش و کارزار و جانسپاریهای سخت کردند. (کارنامه ٔ اردشیر ص 19 س 10).
ما از پی تو بجان سپاری
با خصم خودت چراست یاری .

نظامی .


هر کس بمصاف در سواری
مجنون بحساب جان سپاری .

نظامی .


بود بیماری شب جان سپاری
زبیماری بتر بیمارداری .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.