اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان سپوز

نویسه گردانی: JAN SPWZ
جان سپوز. [ س ِ ] (نف مرکب ) مهلت بخش جان :
خورش دادشان اندکی جان سپوز
بدان تا گذارند روزی بروز.

فردوسی .


مؤلف فرهنگ شاهنامه آرد: ولف در لغت شاهنامه بمعنی مهلت بخش جان معنی کرده . (سپوختن را فرهنگها بمعنی خلانیدن و داخل کردن و بهم دوختن گفته و برآوردن هم نوشته اند. در پهلوی بمعنی دور کردن و دفع کردن است که زبان ارمنی هم از آن گرفته و بمعنی تأخیر انداختن استعمال می کند. پس مفهوم مهلت مناسبتر است از این لحاظ). فردوسی گوید :
همان زخمگاهش فرودوختند
بدارو همه درد بسپوختند.
بهتر فهمیده میشود تا از آنچه فرهنگ انجمن آرا در این بیت خلانیدن ترجمه کرده (سپوز کار کسی است که کارها را پس اندازد و تأخیر کند). (فرهنگ شاهنامه ص 99).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.