اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان فرستادن

نویسه گردانی: JAN FRSTADN
جان فرستادن . [ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) جان هدیه کردن . جان را فدا کردن :
یک وام لبت نداده باشم
آنگه که هزار جان فرستیم .

خاقانی .


بسوی آن پری قاصد نهان خواهم فرستادن
صبا بسیار رفت این بار جان خواهم فرستادن .

کاتبی نیشابوری (از ارمغان آصفی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.