اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان فرسودن

نویسه گردانی: JAN FRSWDN
جان فرسودن . [ ف َ دَ ] (مص مرکب ) جان را ناتوان کردن . روان را خسته ساختن :
عقل داند که پر زیان بوده ست
هرکه از بهر حال جان فرسود.

کمال اصفهانی (از ارمغان آصفی ).


رجوع به جانفرسا و جانفرسای شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.