گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جان فروختن نویسه گردانی: JAN FRWḴTN جان فروختن . [ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول شعر جان را بفروش رساندن در برابر معشوق یا حقیقتی دیگر : هر دم فروشم جان ترا بوسه ستانم در بهادیوانه ام باشد مرا با خود بسی بازارها. مولوی (از ارمغان آصفی ). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود