اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان گران

نویسه گردانی: JAN GRʼN
جان گران . [ گ ِ ] (ص مرکب ) مقلوب گران جان . (آنندراج ). سخت جان :
من بسخن مبدع و منکر مرا
جوقی از این سرسبک جان گران .

خاقانی .


شاه است گران سر ار چه رنجی
زین بنده ٔ جان گران ندیده ست .

خاقانی .


گفتم بخیال او که آوخ
من دل سبکم تو جان گرانی .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.