گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جان لرزیدن نویسه گردانی: JAN LRZYDN جان لرزیدن . [ ل َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از به نشاط آمدن . بجنبش آمدن دل . به تبش افتادن دل : همی بخندد از تو دل که بس با زیب و فرهنگی همی بر تو بلرزد جان که بس بی عیب و همتایی .جمال اصفهانی (از ارمغان آصفی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود