اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جای روب

نویسه گردانی: JAY RWB
جای روب . (اِ مرکب ) جارو. جاروب . جاروبه . (آنندراج ). رجوع بکلمات فوق در همین لغت نامه شود. جهارو، لهجه ٔ بعضی بلاد هند.(از آنندراج ). مِکسَحَه . (منتهی الارب ) :
سبوذ و ساغر و آنین و غولین
حصیر و جای روب و خیم و پالان .

طیان .


او را بجای روب هجای من
با خاک ره بکوی برون رفتی .

سوزنی .


نمیشد موش در سوراخ کژدم
بیاری جای روبی بست بر دم .

نظامی .


رجوع به جارو و جاروب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.