اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جبابرة

نویسه گردانی: JBABR
جبابرة. [ ج َ ب ِ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جبار. (ناظم الاطباء). گردنکشان طاغیان . بدکاران . شجاع . دلاور : جوذر (گودرز) یکی از جبابره ٔ نامی بود او با چهارصد پلنگی که قلاده ٔ زرین داشتند... بشکار میرفت . (تاریخ ایران باستان ص 256). || صاحبان نبوغ و قدرت و اشخاص با هیکل و تن و توش . دیکتاتوران . کشورگشایان با جبروت و عظمت . (از مجلات الهلال ، المقتطف ، العرفان ، این معانی استنباط میشود) : و بظاهر ان در حق کسر و شکست شیاطین جبابره و قهر و بست ملاعین فراعنه کرد آنچه کرد. (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). جبابره ٔ وقت و قیاصره ٔ عصر. (حبیب السیر ص 125).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.