جبر
نویسه گردانی:
JBR
جبر. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول است . این ده در پانزده هزارگزی جنوب دزفول و پانزده هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ شوش بدزفول واقع شده و محلی است دشت و گرمسیر و مالاریایی و صد تن سکنه دارد و آب آنجا از رودخانه ٔ دز تأمین میشود و محصول آن غلات ، برنج و کنجد و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . ساکنان آن از طائفه ٔ عشایر بختیاری هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
اصحاب جبر. [ اَ ب ِ ج َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیروان مذهب فلسفی جبر. جبریة. جبریان . جبریون ، در مقابل قدریون : از پی احیاء شرع و معرفت ...
جبر و مقابله . [ ج َ رُ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) علمی است از فنون حساب که دانسته میشود بآن بسیاری از مجهولات عددیه ...