اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جبر

نویسه گردانی: JBR
جبر. [ ] (اِخ ) یکی از سابقین اسلام و از کسانی است که در ابتداء ظهور این دین به پیغمبر (ص ) ایمان آورد. (از تاریخ اسلام فیاض چ 2 ص 68). ظاهراً همان شخص مذکور در کلمه ٔ پیش است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
جبر. [ ج َ ] (ع مص ) ۞ شکسته بستن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شکسته را بستن . (غیاث اللغات ). استخوان شکست...
جبر. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول است . این ده در پانزده هزارگزی جنوب دزفول و پانزده هزارگزی جنوب راه ...
جبر. [ ج َ ] (اِخ ) نام پنج صحابی است . (منتهی الارب ).
جبر. [ ج َ ] (اِخ ) غلام بنی عبدالدار است . وی اسلام خود را پنهان میداشت . او بخدمت رسول (ص ) آمد و حضرت باندازه ٔ قیمتش باو پول داد تا خویشتن ...
جبر. [ ج َب ْ ب َ ] (اِخ ) لقب محمد اصفهانی محدث ابن عصام است . (منتهی الارب ).
جبر. [ ] (اِخ ) ضومط... اهل قریه ٔ برج صافیه (شمال طرابلس شام ) است . وی استاد عربی در مدرسه ٔ امریکایی بیروت بود. او راست :1 - الخواطرالحس...
جبر. [ ] (اِخ ) مولی بنی عبدالدار. واقدی گوید: وی یهودی بود در مکه وسوره ٔ یوسف را از حضرت رسول (ص ) استماع کرد و اسلام آورد و آنرا پنهان ...
جبر. [ ] (اِخ ) مولی عامربن الحضرمی . رجوع به جبر مولی بنی عبدالدار در همین لغت نامه و رجوع به الاصابه شود.
جبر. [ج َ ] (اِخ ) ابن ابی ایاس . همان جبیربن ایاس است . رجوع به جبیربن ایاس شود. (الاصابة فی تمییز الصحابة).
جبر. [ ] (اِخ )ابن ابی عبیدة الثقفی . باوردی گوید: که وی با پدرش در «یوم الجسر» شهید شد. (از الاصابةفی تمییزالصحابة).
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.