اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جبه ٔ درویش

نویسه گردانی: JBH DRWYŠ
جبه ٔ درویش . [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ دَرْ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ابر باشد که به عربی سحاب گویند. || کنایه از شب هم هست که عرب لیل خوانند. (برهان ) (انجمن آرا) :
روزی که فلک جبه ٔ درویش گرفتی
از فضله ٔ زنبور بر او دوختمی جیب .

انوری (از انجمن آرا).


|| کنایه از آفتاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آفتاب عالمتاب . (مجموعه ٔ مترادفات ). || پوشش . ساتر :
در زمستان جبه ٔ درویش باشد آفتاب
پوستین گرم گر مغرور دارد شاه را.

ناصرعلی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.