اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جبهه سای

نویسه گردانی: JBHH SAY
جبهه سای . [ ج َ هََ / هَِ ] (نف مرکب ) آنکه پیشانی به خاک مالد. کنایه از متواضع. فروتن . فرمانبردار. و شاید کنایه از نمازگزار هم باشد. صاحب آنندراج در ذیل این لغت آرد: سجده گر :
بدولت خاکساران میرسند از این مکان دانش !
وزین درگاه سر بر چرخ ساید جبهه سایان را.

دانش (از آنندراج ).


جبهه سا. رجوع به جبهه سا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.